🎇تنفر تبدیل به عشق🎇پارتـ¹⁷

#امیر
اسلحه رو گرفت سمت ا.ت و شلیک کرد و.....


🎇اون تیر نبود یه چیز بیهوش کننده بود....🎇



از زبان ا.ت⇠چشام رو باز کردم بدنم درد میکرد که......
یاد قضیه افتادم عصبی شدمـ.....
ولی من الآن کجام......
شوگا چیشد.....
امیر کو.......
دخترا کو.......
پسرا کجان......

که در باز شد و دیدم امیر عه که.......


#امیر
گفت:(( بیدار شدی پرنسسم!!!!
دیگه مال خودمی!



گفت:(( گمشو برو بیرون!


#امیر
گفت:(( حق داری ولی کسی هست که میتونه قانعت کنه!


گفت:(( کی عوضی؟!


که یه نفر از اتاق اومد تو......
دیدم که.........


🎇اینم پارتـ¹⁷🎇
دیدگاه ها (۱)

🎇تنفر تبدیل به عشق🎇پارتـ¹⁸

🎇تنفر تبدیل به عشق🎇پارتـ¹⁹

🎇تنفر تبدیل به عشق🎇پارتـ¹⁶

🎇تنفر تبدیل به عشق🎇پارتـ¹⁵

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

فیک مافیای سیاه من part 2

مرگ بی پایان پارت ۳۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط